۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

تو این پست میخام ایده ای رو که تو چند تا پست جلوتر مطرح کردم کمی باز کنم.فارغ از اینکه چنین ایده ای تا چه حد قابل آزمایش هست و تا چه حد میتونه پدیده های فیزیکی رو که قبلا ازشون اطلاع داریم توضیح بده برای من جالبه ,چون نوعی نگرش کاملا متفاوت از دیدگاه کنونی در فیزیک و به خصوص مکانیک کوانتوم رو ارایه میکنه.
هسته مرکزی چنین ایده ای اینه که در جهان ما با یک موجودیت سر و کار داریم و اون هم فضا و زمان هست که از قبل چیزهایی درباره اش میدونیم از جمله اینکه سرعت نور در این محیط در حدود سیصد هزار کیلومتر بر ثانیه هست و اینکه انشتین در نسبیت عام گرانش رو به تغییر شکل فضا در اطراف جرم تعبیر کرد و نکته سوم اینکه فضا در حال انبساط هست.
تمام نظریات دیگه در فیزیک بر این مبنا هست که سایر چیزهایی که مشاهده میکنیم ماده هستند  و تحت تاثیر نیروهای دیگه ای بر هم اثر میگذراند که این اثر رو غالبا بصورت حرکت مشاهده میکنیم.
ولی به نظر من و بر خلاف شهودی ترین شهود بشر حرکت در فضا مرموزترین پدیده ای هست که باید بهش توجه کنیم.بیاید فرض کنیم هیچ چیزی در فضا حرکت نمیکنه و تمام تصورات ما از حرکت تعبیری از تغیر شکل فضا هست. تو این حالت اینکه فاصله دو نقطه از فضا در شرایطی از هم زیاد میشه و در شرایطی کم میشه و بعضی وقتها ثابت میمونه نقطه خوبی برای شروع داستان هست.یک ایده خوب تو این مرحله این هست که شاید در اطراف جرم ها که فاصله کم میشه یا ثابت میمونه ,فضا منبسط نمیشه و حتی منقبض میشه!
پس تا اینجا ما فقط با فضا روبرو هستیم و چیزهایی که ما تعبیر ذرات رو براشون داریم و اینکه میشه تصور کرد فضا علاوه بر اینکه قابلیت انبساط رو داره در اطراف اجرام قابلیت انقباض یا رمبش به سمت جرم رو داره.حالا اگر یک فرض دیگه رو به مدل اضافه کنیم و اون هم این که این ذرات مادی هم وجود ندارن و کرانه هایی محاط برای فضا هستند(شبیه حرکت حباب ها در سیال) به مدلی میرسیم که تا حدود خیلی زیادی از مدل فعلی ساده تر هست!
از یک مدل که به وجود فضا زمان و تعدادی ذرات بنیادی و چند نیروی بنیادی اعتقاد داره که این مجموعه اون طور که ما تا حدود زیادی میدونیم عمل میکنه میرسیم به مدلی که فقط از فضا زمان ساخته شده که یک انرژی بنیادی در اون وجود داره که بصورت انبساط فضا ظاهر میشه و در کرانه ها هم اون فضا به حالت هایی خاص که احتمالا هر کدام نماینده یک تصور از ذرات بنیادی هست می رمبد.
حالا اگر بتونیم چنین فضایی رو مدل کنیم که با چند شرط که از خواص خودِ فضا هستند طوری عمل کنه که تمام دانسته های ما از فیزیک رو توضیح بده قطعا از مدل فعلی ساده تر و ملموس تر خواهد بود.
البته من توانایی چنین کاری رو ندارم چون اصلا از فیزیک و ریاضی در حد لازم دانشی ندارم.
ولی تا حدودی میشه به لحاظ ذهنی تصور کرد چنین مدلی باید چه ویژگیهایی داشته باشه.
چنین فضایی احتمالا باید کوانتیده باشه با ابعادی مرتبط با طول پلانک و اگر بتونیم به روشی یکی از کوانتوم های فضا رو جابجا کنیم با تاخیر زمانی مرتبط با زمان پلانک روی قطعه مجاورش اثر خواهد گذاشت.
برای چنین اثر گذاری روی ساختار فضا و تغیر مکان یک قطعه از فضا به اندازه یک طول پلانک به انرژی احتیاج داریم که در نهایت منشایی از روند انبساط و رمبش فضا خواهد داشت و اندازه اون هم ارتباطی به ثابت پلانک خواهد داشت.
چنین مدلی باید بتونه تصوری از نوعِ رمبش یا نشت فضا در کرانه ها ارایه بده که با تغیر شکل کوانتوم های فضا به صورت موضعی بتونه نیروی الکترو ضعیف رو توضیح بده.
توضیح این مدل برای گرانش اینطور خواهد بود که وجود دو جرم در فاصله ای از هم یک عدم تقارن انبساطی توسط هر یک برای دیگری بوجود میاره که اگر فاصله بین دو جرم به اندازه کافی کم باشه که به انبساط کلی فضا غلبه کنه باعث نزدیک شدن دو جرم خواهد شد.حرکت اجرام آسمانی مثلا در منظومه شمسی هم به تغیر شکا فضا در اون مکانها به طوری که انبساط و رمبش فضا در تعادل هستند تفسیر خواهد شد.
به راحتی میشه نشون داد که این تغیر شکل فضا به علت عدم تقارن انبساطی با مجذور فاصله دو جرم نسبت معکوس داره.
چنین مدلی ماهیت دو گانه موج و ذره رو به زیبایی توضیح میده.با تغیر شکل دادن موضعی کوانتوم های فضا , این تغیر شکل با یک گپ زمانی متناسب با زمان پلانک به کوانتوم های مجاور منتقل میشه که برای لحظه ای یک حفره در فضا ایجاد میکنه و این نشون میده که اگر در هر برش زمانی به  هر قسمتی از موج نگاه کنیم تعدادی حفره در فضا میبینیم.که این حفره ها به عبارتی به صورت یک رقص نور تداعی کننده حرکت ذرات خواهد بود. در واقع بسته شدن هر حفره همزمان با باز شدن حفره مجاور خواهد بود که در نهایت حرکت چیزی شبیه فوتون را تداعی خواهد کرد.
عکس این موضوع هم تفسیر جالبی خواهد داشت.حرکت یه ذره وقتی صورت خواهد پذیرفت که کوانتوم های فضا در اطرف آن به شکلی تغیر شکل بدهند که تداعی کننده حرکت ذره باشد.پس مثلا حرکت یک الکترون بی تردید همراه با ایجاد یک موج در فضا خواهد بود.
توضیح چنین مدلی برای رابطه نسبیت خاص هم احتمالا جالب خواهد بود.حذف یک کرانه که بطور مدام باعث رمبش فضا در آن نقاط است که باعث حرکت کوانتوم های فضا برای پیوسته کردن فضا در آن نقطه خواهد بود.این تغیر شکل تا جایی ادامه خواهد داشت که فضا از لحاظ انبساط و رمبش به تعادل برسد که نتیجه آن ایجاد تغیر شکل فضا و ایجاد انرژی از جنس همان انرژی که باعث انبساط فضا میشود خواهد بود.
گفتیم که این روند مداوم انبساط و رمبش فضا منشا تمام تغییر شکل ها در فضا یا به عبارتی تمام نیروها هست که در شرایط متفاوت بصورت نیروهای گرانش یا هسته ای قوی یا هسته ای ضعیف یا الکترومغناطیس تجلی پیدا میکنه.
نکات جالب دیگه ای هست که سعی میکنم به تدریج بیانشون کنم.
-احتمالا باید نیروی هسته ای قوی عینا مانند گرانش باشه که در فاصله های بسیار نزدیک بسیار قوی عمل میکنه.
-وقتی فضا کوانتیده باشه تغیر شکل اون هم باید در ابعاد کوانتش صورت بگیره , یعنی اینکه اگر یک کرانه قراره جابجا بشه در ابعا کوانتوم این جابجایی صورت میگیره و این باعث میشه ما یا از مکان دقیق ذره اطلاع نداشته باشیم یا از تکانه ذره.
-هر کرانه با توجه به چگالی رمبشی که ایجاد میکنه جرم دار تصور میشه و با توجه به خصوصیات دیگه از جمله اسپین و .... و نوع تغیر شکل موضعی کوانتوم های فضا  که در فضای اطراف ایجاد میکنه دیگر خصوصیات رو تداعی میکنه.
-تو چنین مدلی چون حداکثر سرعت انتقال اطلاعات در فضا از یک کوانتوم  فضا به کوانتوم مجاور زمان پلانک برای طول پلانک هست یا اینکه بگیم سرعت نور فقط بصورت موضعی c هست میشه نتیجه بگیریم سرعت حرکت ذرات جرم دار چون به تعبیری  سرعت تغیر شکل فضا هست به حد بالای c محدود میشه. ولی میشه نتیجه گرفت اگر سرعت رمبش فضا در جاهایی خیلی زیاد باشه مثلا در نزدیک سیاهچاله ها , برای یک ناظر دور دست سرعت حرکت نور و حتی ذرات جرم دار بتونه بیشتر از سرعت نور هم اندازه گیری بشه.
از قبل میدونیم فضا تغیر شکل میده و منبسط میشه,حال اگر بشه چند تا خاصیت دیگه به اون نسبیت داد به طوری که ذرات بنیادی و نیروهای چهارگانه رو توضیح بده قطعا با مدل خیلی ساده تری مواجه خواهیم بود که کاندیدای خوبی برای تئوری همه چیز خواهد بود.
هر چند باز هم چیزهایی بی جواب خواهد بود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر