۱۳۹۴ دی ۲۴, پنجشنبه

خب ببینیم اگر بخواهیم داستان علمی تخیلی خودمون رو درباره فیزیک ادامه بدیم چی میشه:
-اگر اینطور باشه که هر آنچه هست فضا هست(یا اتر ) و تمام چیزهای دیگه ای مانند ذرات بنیادی و سیاهچاله و ... کرانه های فضا باشند و ما یک روند مداوم انبساط(شارش) فضا در تمامی آن و  رمبش فضا در کرانه های اون رو شاهد باشیم میشه نتیجه گرفت منشاء تمام انرژی ها همون انبساط فضا هست که با توجه به محل های رمبش , خودش رو به صورت نیروهای بنیادی دیگه مثل هسته ای قوی و ضعیف و الکترومغناطیس و جاذبه نشون میده.
دیگه احتیاجی به انرژی تاریک و ماده تاریک برای رفع تناقضات نداریم و اگر انرژی بنیادیِ اصلی متوقف بشه تمام جهان فریز خواهد شد.
-میشه پرسید داخل ذره بنیادی یا سیاه چاله چی هست؟
اگر چنین تصوری از جهان داشته باشیم باید بگیم هیچ چیز!
یه صفحه رو با یک سوراخ یا شکاف در قسمت میانی اون تصور کنید.
برای یک موجود دو بعدی روی اون صفحه اون سوراخ یا شکاف چیز عجیبی خواهد بود چون اگر چه میتونه دور تا دور اون رو طی کنه ولی نمیتونه داخل اون رو درک کنه به جز اینکه داخل اون جزئی از جهان اون نیست.نسبت ما به سیاه چاله و ذرات بنیادی هم همینطوره.
اونها برای ما نه اجسام سه بعدی یا ریسمان هایی از انرژی بلکه مرزهایی برای فضا به شکل رویه هایی مرتعش یا متلاطم احتمالا دوبعدی و یا شکافی یک بعدی هستند  که فضا در آنجا می رمبد.
-چنین مدلی احتمالا پاسخ منفی برای وجود ماده تاریک خواهد داشت.رمبش فضا در اطراف یک حفره بزرگ که نمیتواند دوران داشته باشد با رمبش مارپیچی فضا در اطراف یک توده اسفنجی از حفره ها متفاوت خواهد بود و احتمالا قانون سوم کپلر مبنی بر افزایش سرعت دوران اجرام به نسبت فاصله از مرکز جرم درباره کهکشانها صدق نخواهد کرد که توجیه کننده سرعت زاویه ای ثابت گردش اجرام با فاصله متفاوت از مرکز در کهکشانها خواهد بود.
-انتقال به سرخ گرانشی هم به وسیله کاهش سرعت نور در میدانهای گرانشی و سپس افزایش مجدد آن توجیه خواهد شد.
-پس در صورتی که چنین مدلی صحت داشته باشد چیزی به نام حرکت وجود خارجی ندارد و تمام تصورات ما از حرکت ماده در فضا به تغیر شکل فضا تعبیر خواهند شد که این مساله تناقضات بنیادین نظریه نسبیت را برطرف میکند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر